این در حالیست که در عکسهای او میبینیم، او لباس سنتی ایرانیان آن زمان یعنی عبا، شال و کلاه بر تن ندارد. بلکه سرداری و کلاه کوتاه بر تن دارد که خود از لباس اروپایی اقتباس شده بود.
در مجموع این مخالفتها پله پله تغییرات شکل گرفت آن گونه که عین السلطنه در خاطراتش از تغییر شکل و شمایل زنان در خیابانهای تهران خصوصا در زمان سلطنت محمدعلی شاه و احمدشاه مینویسد.
تغییرات پوشش در دوران ناصرالدین شاه
نخستین سفر ناصرالدین شاه به اروپا تاثیر زیادی بر تغییر پوشش زنان و در نهایت رونق گرفتن اقتصاد پوشاک و پارچه درایران داشت. پس از این سفر رسم پوشیدن دامنهای کوتاه پفدار که به آن شلیته گفته میشد، در دربار ناصری باب شد و کم کم این رسم از طبقات اشراف به طبقات پایین جامعه نیز رسوخ کرد.
از سده سیزدهم قمری (سالهای 1201-1300) ایرانیان با فرهنگ اروپا بیشتر آشنا شدند و این موضوع باعث تحولی عظیم در پوشش ایرانیان و تغییر پوشش مردم به خصوص زنان شد. پوشش زنان ایرانی در دوران قاجار که در ابتدا شامل چادر چاقچور و روبنده بود به تدریج متحول تغییر کرد و شکل جدید به خود گرفت. تغییر پوشش در ایران زیرسایهی روحانیون و مخالفان به کندی اتفاق افتاد، اما نهایتا تغییرات مهمی ایجاد شد که در این مطلب از کمد سارک به بررسی آن و دلایل مخالفت و موافقت با آن میپردازیم.
در ابتدای این بخش لازم است ذکر کنیم، در این زمان برخی از طرفداران تجدد هم با تغییر فرهنگ به خصوص پوشش زنان مخالف بودند. طالبوف تبریزی که یکی از مروجان افکار سیاسی جدید در عصر مشروطه خواهی بود، نام این کار را تقلید مضحک از غرب میگذاشت و میگفت از هر مملکتی فقط علم و صنعت آن را قبول کنید و همهجا و همیشه ایرانی باشیم.
روشن است مخالفتها با تغییر پوشش به خصوص تغییر پوشش زنان فقط روند اتفاق افتادن این تغییرات کند کرد، اما سرانجام و در دورهی ناصری تحولی عظیم در پوشش زنان ایرانی علی رغم تمام مخالفتها رخ داد.
در این میان زنانی بودند که برای تغییر تلاش میکردند یکی از این زنان بدرالدجی رخشان یا مهرتاج رخشان از نخستین دانش آموختگان ایرانی در آمریکا بود که در خاطراتش از سختی رفت و آمد به مدرسه با وجود چادر چاقچور و روبنده میگویند. در نهایت نیز برای خودش لباسی متشکل از یک پیراهن بلند وشنل طراحی میکند که طرح آن را از لباس اوقات روز زنان اروپایی و آمریکایی الهام گرفته بود.
او در بازگشت به ایران بارها برای این لباس، که کاملا پوشیده بود موردانتقاد قرار گرفت و در نهایت بازداشت شد.
این اتفاق زمانی در ایران افتاد که در اروپا لباس رایج زنان شامل پیراهنهایی بلند بود که دامنشان به واسطه کرینولین پفدار شده بود و به همراه کرست برای باریک نشان دادن کمر پوشیده میشد. به همین سبب ماجرای الهام گرفتن ناصرالدین شاه از لباس رقاصان باله تناقضی عجیب میان پوشش زنان ایران و اروپا ایجاد کرد که نتیجهی آن نازیبا و زشت بودن پوشش زنان ایرانی به چشم اروپاییان بود. از این رو شلیته کوتاه، مدت زمان کمی در پوشش ایرانیان وجود داشت و به مرور زمان بلند شد تا جایی که در اواخر دورهی قاجار به دامن بلند تغییر شکل یافت.
او در تفلیس زندگی کرده بود و با آداب و پوشش اروپایی آشنا بود و معتقد بود هر پوششی متناسب با شرایط جغرافیایی آن منطقه است. با بررسی بیشتر سخنان طالبوف متوجه میشویم دغدغهی اصلی او برای تغییر پوشش دغدغه اقتصادی بود؛ او از سلطه اقتصادی غرب، رواج مصرفگرایی و همچنین بروز اختلافات طبقاتی میترسید.
علاوه بر طالبوف تجددخواهان زیاد دیگری نیز بودند که تغییر پوشش را معادل ترک دیانت میدانستند و به شدت با آن مخالفت میکردند. به طورکلی تجددگرایان در مواجهه با پوشاک رویکردهای متناقضی داشتند، دستهای معتقد بودند تنها علم و فناوری را باید از اروپا اقتباس کرد؛ دستهای نیز اقتباس از فرهنگ غرب را ضروری میدانستند. در مقابل سنت گرایان همه یک نظر مخالف اقتباس از غرب بودند و آن را ترک دیانت و منجر به بی بند و باری میدانستند.
مخالفت با تغییر پوشش فقط در زمینه پوشش زنانه نبود؛ روحانیون زیادی با تغییر لباس مردانه مخالف بودند. چرا که لباسهای اروپایی بر فرم بدن تاکید میکرد. به عنوان مثال حتی بعد از اینکه کت شلوار اروپایی در بخشهایی از جامعه باب شد همچنان مخالفت با کلاه اروپایی وجود داشت. تا اینکه نهایتا رضا شاه این تغییر را اجبار کرد.
برای آشنایی بیشتر با فتحعلی آخوندزاده مطلب، بررسی تاثیر پوشش زنان قاجار در جایگاه اجتماعی آنان به شما پیشنهاد میکنیم.
بررسی نظریات موافقان تغییر پوشش
میرزا آقاخان کرمانی نیز نظراتی مشابه آخوندزاده دررابطه با پوشش داشت؛ او به واسطهی حضور در محافل تجددگرایان در زمان اقامتش در ترکیه تحت تاثیر پوشش جوانان اروپایی که شامل کت شلوار بود قرار گرفت. البته لازم به ذکر است آرای او فقط در مورد مسئله پوشش نبود؛ کرمانی معتقد بود در تمام صنایع و علوم باید اروپاییان را سرمشق قرار داد و نه تحت استعمار آنان بود به عنوان مثال وابستگی ایران به منسوجات اروپایی را یکی از عوامل ضعف اقتصادی ایران میدانست.
کرمانی به شدت به آداب رسوم عربی را مورد انتقاد قرار میداد و معتقد بود روبند و چادرهای سنگین زنان راه دانایی و بینایی معنوی که چشم و گوشش است را مسدود کرده. تاج السلطنه معتقد بود مشروطه یعنی آزادی و یکی از شرایط تحقق آزادی را برداشتن نقاب و رویهی زنان میدانست، او معتقد بود این موضوع دلیل کنارهگیری زنان از جامعه و روی آوردن به خرافات است.
بررسی نظریات مخالفان تغییر پوشش
رویکرد مقابل نیز سنت گرایی بود که خواهان سنت مطلق در پوشش بود. افرادی همچون عبدالرحیم طالبوف (از روشنفکران پیش از مشروطه) و شیخ فضل الله نوری (مخالف مشروطه و بنیان گذار اسلام سیاسی) از طرفداران رویکرد سنتگرا بودند.
کتاب سیاستهای پوشاک در دوران قاجار و پهلوی اول
منبع: https://mag.sarak-co.com/changing-clothes-in-qajar/
میرزا فتحعلی آخوندزاده از 22 سالگی به تفلیس رفت؛ تفلیس به روسیه نزدیک و فرهنگ مردمانش اروپایی بود؛ زندگی در چنین فضایی باعث ایجاد تحول فکری در او شد. او عرفهای پوشاک ایرانی را به انتقاد میگرفت و خواهان برابری و مساوات حقوق زن و مرد بود و آشکارا حجاب زنان را نقد میکرد.
در تاریخ میخوانیم زنان شهری اجازهی تردد بدون چادر چاقچور و روبنده رو نداشتند، اما در لا به لای سفرنامهها و خاطرات درباریان متوجه میشویم؛ این سخت گیری آن چنان برای زنان دربار وجود نداشت و گاها بدون روبنده در ملاقاتها حاضر میشدند.
شیخ فضل الله نوری یکی از مهمترین مخالفان تغییر پوشش بود؛ به طوری که در میدان توپخانه تجمعی راه انداخت که به هرکس که کلاه اروپایی بر سر داشت یورش میبردند. در دوران مشروطه خواهی رسالههای زیادی تحت عنوان رسالهی حجابیه به نگارش درآمد که محتوای همهی آنها رد تغییر پوشش زنان بود و نویسندگانش نیز همه از روحانیون بودند.
مخالفت با تغییر پوشش مردان
اگر دوست دارید بدانید چه کسانی مخالف و موافق تغییر پوشش بودند و این تغییر به چه شکلی و در چه زمانی اتفاق افتاد همراه ما باشید.
بررسی نظرات مخالفان و موافقان تغییر پوشش در دورهی قاجار
شکل و شمایل خیابانهای تهران از اواخر دوران قاجار به واسطهی تغییر پوشش زنان و ایرانیان عوض شد و رفته رفته نه تنها پوشش مردم بلکه مغازهها و خیابانهای شهر فرم مدرن و اروپایی گرفت.
این دو گروه دو سبک متمایز از لباس پوشیدن را میپسندیدند که با گذر سالها هر دو سبک دستخوش تغییرات و حتی اقتباس از گروه مقابلش شد؛ اما به طورکل مرز تفاوت و تمایزشان پررنگ ماند. تجددگرایان افرادی اروپا دیده و طرفدار پوشش مدرن و سنت گرایان اغلب روحانیون و طرفدار پوشش سنتی بودند.
ناصرالدین شاه این دامنها را از فرم لباسهای رقاصههای باله در اروپا پسندیده بود و زنان حرمش را مجبور به استفاده از آن کرد. پوشیدن این دامنهای کوتاه موجب برهنه ماندن پا میشد به همین دلیل برای پوشاندن پا در اجتماعات از چاقچور نیز استفاده میکردند.
از اواسط دوره قاجار دو رویکرد دربارهی پوشاک وجود داشت؛ اول رویکردی که موافق تجدد بود و طرفدارانش افرادی همچون میرزا فتحعلی آخوندزاده (نمایشنامهنویس و آزادی خواه)، میرزا مَلکَم خان (ملقب به ناظم الدوله روزنامه نگار و سیاستمدار) و تاج السلطنه (دختر ناصرالدین شاه مدافع مشروطه، حقوق زنان و آزادی و برابری) بودند.
در دوران قاجار تحول عملی چندانی در پوشش زنان دیده نمیشود؛ در دوران ناصری هنوز زنان مسلمان در چهارچوبهای عرفی و شرعی مستور بودند و حتی زنان اشرافی نیز هیچ تصوری از لباس اروپایی نداشتند. در میان زنان دربار تنها انیس الدوله و امینه قدس میدانستند شمایل پوشش زنان ایران با پوشش زنان اروپا چقدر تفاوت دارد و در کنار آن نامعمول جلوه میدهد.
در این مطلب مروری کوتاه بر آنچه بر پوشش ایرانی در دوران قاجار گذشت داشتیم و روند تغییر پوشش در این دوره را بررسی کردیم. اگر دوست دارید در این باره بیشتر بدانید مطلب مریم عمید و نقش او در مبارزه با جهل را بخوانید.
منبع:
یکی از مواردی که مخالفت سنت گرایان را در پی داشت فرم جدید مدارس و تغییر لباس دانش آموزان به لباسهای متحدالشکل مشابه لباس مدارس اروپایی بود.
دلایل مخالفت با تغییر پوشش در دوران قاجار
نکتهی جالبی که در تمام این مخالفتها نهفته بود این است که غالب این انتقادات به دلیل نتیجهای بود تغییر پوشش زنان در فضای عمومی داشت.
در روند ایجاد تغییر پوشش دو گروه اصلی از موافقان تغییر پوشش و مخالفانش به وجود آمد؛ سنت گرایان و تجددطبان. لازم به ذکر است طیفهای دیگری نیز جز این دو گروه وجود داشتند که به برآیندی از آرا و عقاید این دو گروه معتقد بودند.